نقاش نیستم

 آرام ترین تپش قلبم را

تقدیدمت میکنم
تا بدانی که آرام بخش
همه ی وجودم تویی …

 

گاه یک سنجاقک به تو دل می بندد

و تو هر روز سحر می نشینی لب حوض

تا بیاید از راه

از خم پیچک نیلوفرها

روی موهای سرت بنشیند

یا که از قطره آب کف دستت بخورد

گاه یک سنجاقک ، همه معنی یک زندگی است ...

 

تو دنیای کودکان

  هرکی زودتر بگه دوست دارم برندست

 اما تو دنیای بزرگترا

هرکی زودتر بگه دوست دارم بازندست

  کودک باش و نباز

گاهی وقتها ، نفر اول شده ای ولی به جایگاه دیگران حسرت میخوری

گاهی وقتها ، باید به خاطر جایی که هستی شاد باشی

گاهی وقتها ، متوجه جایی که ایستاده ای نیستی

گاهی وقتها ، نگاه دیگران برایت مهمتر از نگاه خودت به زندگی می شود

گاهی وقتها ، صدای دیگران نمی گذارد آنچه را که باید بشنوی

گاهی وقتها ، می بازی ، اما شاید که که به هدف نزدیکتر شده باشی

گاهی وقتها ، داشته هایت بیشتر از ادعایی است که برنده ها دارند

گاهی وقتها ، لازم است هر جا که هستی ، از خودت راضی باشی

 

این دیوانگیست..
 
که همه رویاهای خود را تنها بخاطر اینکه
 
یکی از آنها به حقیقت نپیوسته است رها کنیم

که از همه گلهای رُز تنها بخاطر اینکه
خار یکی از آنها در دستمان فرو رفته است متنفر باشیم
گل رز عاشقانه
 
 
 
که امید خود را به همه چیز از دست بدهیم بخاطر اینکه
 
در زندگی با شکست مواجه شده ایم
 
امیدواری
 
 
که از تلاش و کوشش دست بکشیم بخاطر اینکه
 
یکی از کارهایمان بی نتیجه مانده است
 شکست عشق
 
 
 
که همه دستهایی را که برای دوستی بسوی ما دراز می شوند بخاطر اینکه
 
یکی از دوستانمان رابطه مان را زیر پا گذاشته است رد کنیم
 
دستان عاشق
 
 
 
که هیچ عشقی را باور نکنیم بخاطر اینکه
 
در یکی از آنها به ما خیانت شده است
 
عشق دوطرفه
 
 
 
این دیوانگیست ...
 
که همه شانس ها را لگدمال کنیم بخاطر اینکه
 
در یکی از تلاشهایمان ناکام مانده ایم
 
 
به امید اینکه در مسیر خود هرگز دچار این دیوانگی ها نشویم
 
و به یاد داشته باشیم که همیشه
 
 
 
شانس های دیگری هم هستند
 
دوستی های دیگری هم هستند
 
عشق های دیگری هم هستند
 
نیروهای دیگری هم هستند
 
و افق های بهتری هم هستند
 
 
 
تنها باید قوی و پُر استقامت باشیم
 
و همه روزه در انتظار روزی بهتر و شادتر از روزهای پیش باشیم ...
نه اینکه عاشقی حال خوشی نیست 
 
نه اینکه زندگی بی عشق میشه
 
فقط کاش بین این حس های مبهم
 
بفهمم آخرش چی عشق میشه ...
 

 

 

عاشقانه ها

 

گذشته من گذشت!

حتی میتونم بگویم درگذشت...!

 
و من برایش روزها، ماه ها و حتی سال ها سوگواری کردم...
 
خاطراتم را زیر و رو کردم
 
و ای کاش های فراوان گفتم...

ولی دیگر بس است !

...

من به شروعی دیگر می اندیشم...

به شروع " زندگی " دیگر

وحس ناب تازه شدن !!!

لاو اسموکینگ

کابوس که میبینم از خیالم هم میترسم
که چه شد وچگونه اجازه دادکه تو بری از پیشم...
کابوس که میبینم من با چشمای ترسیده
بی مهابا با رویا سیگار میکشم
کابوس را می کشم وبا رویا.......
سیگار میکشم.......
باورت بشود با نه

روزی می رسد که دلت برای هیچکس به اندازه من تنگ نخواهد شد

برای نگاه کردنم

خندیدنم اذیت کردنم

برای تمام لحظه هایی که در کنارم داشتی

روزی می رسد که در حسرت تکرا ر دوباره من خواهی بود

می دانم روزی مه من نباشم هیچکس تکرار دوباره من نخواهد بود.....!

  3sem249rax03adkzcix.jpg

نمیدانی

چطور گیج می شوم

وقتی هرچه می گردم

معنی نگاهت

در هیچ فرهنگ لغتی

پیدا نمی شود ... !

aofdp7havqyphl3ix84.jpg

کلمات بی صدای تو روحم را نوازش می کند

انگار در پس تنهایی

انگشتان آشنایی ساز مرا می نوازد

به وسعت لبخند آهنگین می شوم ...

نت های آرام ، کوتاه و مداوم ...

لحظه دلنشین می شود

آرام می شوم